اسماء بن خارجه فزاری
اسماء بن خارجه مکنی به اباحسان
و ابامحمد،
از
اشراف کوفه و از بزرگان قوم خویش به شمار میرفت.
او از سپاهیان
عمر بن سعد بود.
برخی از منابع از تولد او در قبل
بعثت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خبر دادهاند.
اسماء در زمان
امارت زیاد بن ابیه بر
کوفه، از مصاحبان و همنشینان او محسوب میشد تا جایی که به در خواست زیاد به مانند بسیاری از
اشراف کوفه، به
دروغ علیه
حجر بن عدی گواهی داد؛ گواهیای که بهانه لازم را برای
معاویه فراهم آورد تا حجر بن عدی و یارانش را در
مرج عذراء به
شهادت برساند.
در زمان امارت
عبیدالله بن زیاد بر کوفه، اسماء به همراه بسیاری از سران کوفه به حمایت از ابن زیاد برخاست و در زمان قیام
مسلم بن عقیل، همراه و همگام با دیگر اشراف و سران قبایل همسو با ابن زیاد، در پراکنده ساختن یاران مسلم و شکست قیام او، نقشی اساسی ایفا کرد.
نقل شده او برای به شهادت رساندن مسلم نیز تلاشهایی را از خود نشان داده بود.
او همچنین به دستور عبیدالله بن زیاد و با همراهی
محمد بن اشعث،
هانی بن عروه را به
دارالاماره کشاند و موجبات
اسارت و سپس شهادت او را فراهم آورد.
اما پس از اطلاع از
حیله ابن زیاد، به شدت به او اعتراض کرد و عبیدالله هم دستور ضرب و شتمش را صادر کرد و مدتی او را به
زندان افکند.
اسماء از سپاهیان
عمر بن سعد و از شرکت کنندگان در واقعه جانسوز
کربلا نیز بود. نقل شده زمانی که سپاه کوفه برای جدا کردن سرهای شهدا به جستجو در میان کشتهها پرداخته بودند، پیکر نیمه جان
حسن بن حسن (علیهالسّلام) را در میان کشتهها زنده یافتند اسماء بن خارجه فزاری که از خویشان مادری او به حساب میآمد، وساطت کرد و
جسم مجروح او را با خود به کوفه برد و مداوا کرد و پس از آنکه زخمهایش التیام یافت او را به
مدینه بازگرداند.
به نقل دیگر اسماء، به واسطه نسبت خویشاوندی با مادر حسن مثنی، او را از میان اسرای اهل بیت (علیهالسّلام) بیرون آورد و گفت: «به
خدا قسم کسی قادر به دستیابی بر پسر
خوله (نام مادر حسن مثنی) نخواهد بود.» عمر بن سعد با دیدن این وضعیت، دستور داد تا کسی متعرض ابی حسان (کنیه اسماء بن خارجه ابی حسان بود) نشود.
پس از
قیام مختار، اسماء مخفی شد تا اینکه روزی به وی خبر رسید که مختار بین اصحابش از او سخن به میان آورده است، پس از
ترس جانش به
بیابان گریخت؛ او گاه در منازل
بنی عبس و گاه در منازل غیر بنی عبس زندگانی به سر میکرد تا اینکه مختار به
شهادت رسید و او به کوفه برگشت.
به نقلی دیگر اسماء از بیم
مجازات مختار
فرار کرد و به همراه تنی چند از افراد خانواده و یاران خود کنار چشمه آبی به نام "ذروة" که متعلق به قبیله
بنی اسد بود رفت و تا زمان شهادت مختار، در همانجا سکونت اختیار کرد.
در این مدت به دستور مختار خانه اش را ویران کردند.
در برخی از منابع آمده که او بر
عبدالملک بن مروان – خلیفه اموی- وارد شد و از سوی او مورد تکریم قرار گرفت.
دیدار مشابهی هم برای او، در برخی از منابع با
حجاج بن یوسف ثقفی به ثبت رسیده است.
نقل شده است که سعایت او نسبت به
کمیل بن زیاد، زمینهی شهادت این یار مخلص
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را توسط حجاج فراهم آورد.
مرگ اسماء بن خارجه در منابع مختلف نقل شده است. عدهای
وفات او را در سال شصت،
برخی سال شصت و پنج،
بعضی سال شصت و شش
و عدهای هم
مرگ او را در سال هشتاد و دو هجری،
در سن هفتاد
یا هشتاد سالگی
دانستهاند.
اسماء بن خارجه فزاری در برخی از منابع رجالی از
تابعین و از رجال طبقه اول به شمار میرود.
او از «جماعتی از اصحاب نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)»
از جمله علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) و
ابن مسعود روایت نقل کرده است.
ابن حبان در کتابش او را از راویان موثق برمی شمارد.